شرح مختصر واقعه مباهله
مباهله پيامبر
با مسيحيان نجران، در روز بيست وچهارم ذي الحجّه سال دهم هجري اتفاق افتاد. پيامبر
صلي الله عليه و آله وسلم طي نامهاي ساكنان مسيحي نجران را به آيين اسلام دعوت
كرد. مردم نجران كه حاضر به پذيرفتن اسلام نبودند نمايندگان خود را به مدينه
فرستادند و پيامبر آنان را به امر خدا به مباهله دعوت كرد.
وقتي هيئت
نمايندگان نجران، وارستگي پيامبر را مشاهده كردند، از مباهله خودداري كردند. ايشان
خواستند تا پيامبر اجازه دهد تحت حكومت اسلامي در آيين خود باقي بمانند.
موقعيت جغرافيايي
بخش با صفاي نجران، با
هفتاد دهكده تابع خود، در نقطه مرزي حجاز و يمن قرار گرفته است. در آغاز طلوع اسلام
اين نقطه، تنها نقطه مسيحي نشين حجاز بود كه مردم آن به عللي از بت پرستي دست كشيده
و به آيين مسيح عليه السلام گرويده بودند.
دعوت به اسلام
پيامبر اكرم، حضرت محمد مصطفي
صلي الله عليه و آله وسلم براي گزاردن رسالت خويش و ابلاغ پيام الهي، به بسياري از
ممالك و كشورها نامه نوشت يا نماينده فرستاد تا نداي حق پرستي و يكتاپرستي را به
گوش جهانيان برساند. هم چنين نامهاي به اسقف نجران، «ابوحارثه»، نوشت و طي آن نامه
ساكنان نجران را به آيين اسلام دعوت فرمود.
نامه حضرت محمد صلي الله عليه
و آله وسلم به اسقف نجران
مشروح نامه پيامبر به اسقف نجران چنين بود: «به نام
خداي ابراهيم و اسحاق و يعقوب. [اين نامه ايست] از محمد، پيامبر خدا، به اسقف
نجران. خداي ابراهيم و اسحاق و يعقوب را ستايش ميكنم و شما را از پرستش بندگان به
پرستش خدا فرا ميخوانم. شما را دعوت ميكنم كه از ولايت بندگان خدا خارج شويد و در
ولايت خداوند درآييد و اگر دعوت مرا نپذيرفتيد بايد به حكومت اسلامي ماليات (جزيه)
بپردازيد تا در برابر اين مبلغ، از جان و مال شما دفاع كند] و در غير اين صورت به
شما اعلام خطر ميشود».
عكس العمل
نجرانيها
نمايندگان پيامبر كه حامل نامه دعوت به اسلام از جانب پيامبر
بودند، وارد نجران شدند و نامه را به اسقف نجران دادند. او نيز شورايي تشكيل داد و
با آنان به مشورت پرداخت. يكي از آنان كه به عقل و درايت مشهور بود گفت: «ما بارها
از پيشوايان خود شنيدهايم كه روزي منصب نبوت از نسل اسحاق به فرزندان اسماعيل
انتقال خواهد يافت و هيچ بعيد نيست كه محمد ـ كه از اولاد اسماعيل است ـ همان
پيامبر موعود باشد». بنابراين شورا نظر داد كه گروهي به عنوان هيئت نمايندگان نجران
به مدينه بروند تا از نزديك با محمد صلي الله عليه و آله وسلم تماس گرفته، دلايل
نبوت او را بررسي كنند.
گفتگوي پيامبر با
هيئت نجراني
پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله وسلم در مذاكرهاي كه با
هيئت نجراني در مدينه به انجام رسانيد آنان را به پرستش خداي واحد دعوت كرد. امّا
آنان بر ادعاي خود اصرار داشتند و دليل الوهيت مسيح را، تولد عيسي عليه السلام بدون
واسطه پدر ميدانستند.
در اين هنگام فرشته وحي نازل شد و اين سخن خدا را بر
قلب پيامبر جاري ساخت: «به درستي كه مَثَل عيسي نزد خداوند مانند آدم است كه خدا او
را از خاك آفريد». در اين آيه، خداوند، با بيان شباهت تولد حضرت عيسي عليه السلام و
حضرت آدم عليه السلام، يادآوري ميكند كه آدم را با قدرت بيپايان خود، بدون اينكه
داراي پدر و مادري باشد، از خاك آفريد و اگر نداشتن پدر گواه اين باشد كه مسيح
فرزند خداست، پس حضرت آدم براي اين منصب شايستهتر است؛ زيرا او نه پدر داشت و نه
مادر.
اما با وجود گفتن اين دليل، آنان قانع نشدند و خداوند به پيامبر خود،
دستور مباهله داد تا حقيقت آشكار و دروغ گو رسوا شود.
مباهله، آخرين حربه
خداوند پيش از
نازل كردن آيه مباهله، در آياتي چند به چگونگي تولد عيسي عليه السلام ميپردازد و
مسيحيان را با منطق عقل و استدلال روبرو ميكند و از آنان ميخواهد كه عاقلانه به
موضوع بنگرند.
بنابراين پيامبر، در ابتدا سعي كرد با دلايل روشن و قاطع
آنان را آگاه كند، اما چون استدلال موجب تنبّه آنان نشد و با لجاجت و ستيز آنان
مواجه گشت، به امر الهي به مباهله پرداخت.
خداوند در آيه ۶۱ سوره آل عمران
ميفرمايد: «هرگاه بعد از دانشي كه به تو رسيده، كساني با تو به محاجّه و ستيز
برخيزند، به آنها بگو بياييد فرزندانمان و فرزندانتان و زنانمان و زنانتان، و ما
خويشان نزديك و شما خويشان نزديك خود را فرا خوانيم؛ سپس مباهله كنيم و لعنت خدا را
بر دروغ گويان قرار دهيم».
نظرات شما عزیزان: